- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
چند روز دیگر با پایان امتحانات دانشآموزان و دانشجویان، سفرهای تابستانی شروع میشود، شاید اصلا همین الان درحال برنامهریزی برای سفرتان باشید؛ کجا؟ کی؟ چندروز؟ با چی؟ تا حالا به «چطور» سفر کردن هم فکر کردهاید؟ شاید بگویید این چه سوال بیجایی است! چطور سفر کردن را که همهمان بلدیم. تازه اینروزها فضای مجازی پر است از بلاگرهایی که ته گردشگری و تفریح را درآوردهاند و آدم میتواند از روی دست آنها کپی کند. چندهفته پیش یکی از همین بلاگرها چندتایی عکس از خودش منتشر کرد که بهانه نوشتن این پرونده شد. خانم بلاگر در عکسهایش لمیده روی سکویی و تکیه داده به پنجرهای در یک موزه، گلایه کردهبود که چرا مسئولان موزه به او اجازه ندادهاند با خیال راحت روی رف پنجره چوبی قدیمی بنشیند و چرا برای تکیه دادن به دیوار آینهکاریشده باید با آنها بحث کند. نمونههای مشابه این رفتار «طلبکارانه» یا طبق برداشتی سهلگیرانهتر، «غیرمسئولانه» با میراث تاریخی کم نیستند؛ نشانهاش یادگاریهای روی تختجمشید، شعارنویسی روی گنبد آبانبار تاریخی در یزد، چسباندن آگهیهای تبلیغاتی روی بناهای تاریخی آذربایجان و... . چندسال پیش یک گروه دوچرخهسوار با دوچرخههایشان از بزرگترین کاروانسرای خاورمیانه در قزوین بالا رفتند. یکبار خبر آمد که شستوشوی دیگ نذری و رها کردن آب آن باعث تخریب یک خانه تاریخی در یزد شد. دوسال پیش، بلاگری با ورود به یک سایت باستانی در سیستان، بقایای اسکلتی را مثل پازل کنار هم چید و با آنها سلفی گرفت و بلاگر دیگری در طبیعت، تور رنگپاشی برگزار کرد. به اینها اضافه کنید پروژههای تلویزیونی، سینمایی و نمایش خانگی را که سالهاست پای ثابت روند آسیب زدن به میراث تاریخی شدهاند. خب ما دربرابر همه این بیمهریها کاری از دستمان برنمیآید اما دستکم میتوانیم گردشگر آگاهتری باشیم. «دلارام کاردار» کارشناس مرمت آثار تاریخی و کارشناسارشد نسخهشناسی، به ما میگوید در مواجهه با آثار و ابنیه تاریخی باید چطور رفتار کنیم.
چرا نباید از آثار و ابنیه تاریخی عکاسی کنیم؟
نور و گرمای حاصل از فلش دوربین روی مواد آلی تأثیر میگذارد. مواد آلی حاوی کربن هستند و زنجیرههای پلیمریشان درنتیجه نور و گرما آسیب میبیند. خب خیلی از اشیای موجود در موزه مثل کاغذها جزو مواد آلی هستند و برای همین عکاسی از آنها در درازمدت اثر مخرب دارد.
عکاسی، چه با فلش و چه بدون آن، میتواند امنیت موزه را بهخطر بیندازد. عکسها، بدون آنکه قصدی درکار باشد، محل نگهداری آثار ارزشمند، راههای ورود و خروج و محل قرارگیری دوربینهای مداربسته را مشخص میکنند. بهعلاوه افراد دارای سوءنیت خودشان میتوانند شخصا از زوایای مختلف موزه عکاسی و بعد از آنها برای سرقت استفاده کنند، به همین دلیل موزه هم مثل مناطق نظامی برای حفظ امنیت عکاسی را ممنوع میکند.
اشیای موجود در گالریها و موزهها کپیرایت دارند و عکاسی از آنها حق نشر و تکثیرشان را بهخطر میاندازد. برای مثال میشود از یک تابلوی نقاشی عکس باکیفیتی گرفت و پرینت تقلبی آن را بهجای اصل اثر جا زد یا از روی عکس اثر، چیزی مشابه آن خلق کرد. همچنین میشود بهکمک عکاسی، مولاژ آثاری مثل سفالها، ظروف شیشهای و... را ساخت.
فلش دوربین، حواس دیگر بازدیدکنندگان را پرت میکند و فضای شخصیشان در ارتباط با محیط را از آنها میگیرد. صدای شاتر دوربین هم عامل حواسپرتی دیگری است اما بد نیست بدانید که ممنوعیت عکاسی صرفا به موزهها محدود نمیشود. عکس گرفتن از ابنیه تاریخی، بهدلایل گفتهشده میتواند در درازمدت بر آنها هم اثر مخرب داشته باشد.
عکاسی از آثار تاریخی، میتواند دیگر بازدیدکنندهها را از تماشای حضوری آنها بینیاز کند. البته در دوران کرونا خیلی از موزههای بزرگ مثل «لوور» و «خانهموزه فریدا کالو» از بخش اقتصادی کار صرفنظر کردند و تورهای آنلاین رایگان ترتیب دادند اما خب این موضوع به سیاستهای مدیریتی موزهها بستگی دارد. از آنجاییکه در کشور ما استقبال از موزهها خیلی کم است، عکاسی از آنها میتواند همان تعداد اندک بازدیدکننده را هم از حضور در موزه بینیاز کند.
چرا نباید آثار و ابنیه تاریخی را لمس کنیم؟
پوست دست ما حتی اگر کاملا شسته و ضدعفونی شدهباشد، قدری چربی دارد و این چربی بهعنوان ماده مخرب به سطح آثار و ابنیه منتقل میشود که برای ازبین بردنش باید حتما از حلال استفاده کرد و هربار استفاده از حلال به ساختار، بافت و بخش داخلی اثر آسیب میزند. برای همین است که مرمتگرها موقع کار با آثار تاریخی، دستکش جراحی میپوشند تا عرق و چربی دستشان به این آثار آسیب نرساند. یادتان هست چندوقت پیش یکی از دولتمردان، کاسهای تاریخی را بدون دستکش توی دستش گرفت و کارش در رسانهها حسابی سروصدا بهپا کرد؟
لمس کردن آثار و ابنیه بهدلیل اصطکاکی که بهوجود میآورد، اثر تخریبی دارد چون غشایی را که سطح آنها را پوشانده است، ازبین میبرد. سطح ابنیه تاریخی را یک لایه گردوغبار پوشانده که بهعنوان محافظ عمل میکند و اجازه نمیدهد لایههای زیرین اثر آسیب ببینند.
در آثار موزهای مثل نقاشیها هم وضع به همین ترتیب است. یک تابلوی نقاشی رنگروغن را درنظر بگیرید. روی این تابلوها معمولا در آخر کار، یک لایه «ورنی» زده میشود که گردوخاک محیط را به خود جذب میکند و به اینترتیب لایه زیرین که رنگهای تابلوست، درامان میماند. حالا اگر ما با تماس دستمان این گردوغبار را پاک کنیم، رنگ اصلی درمعرض خطر پوستهپوسته شدن و ریختن قرار میگیرد.
چرا نباید از ابنیه تاریخی بالا برویم؟
بناهای تاریخی عمر بسیار طولانی دارند و در گذر زمان دچار فرسایش شدهاند. ممکن است پی آنها یا تزیینات سطحشان سست شدهباشد و یک تلنگر کوچک باعث شود که آسیب جدی ببینند. بنابراین تکیه دادن به دیواره یک بنا برای عکس گرفتن، بالارفتن از سقف خانهای قدیمی و کارهایی شبیه اینها حتی اگر بهطور رسمی و علنی ممنوع نشدهباشد، ممنوع است.
بنایی که خودش را زیر باد و باران و آفتاب حفظ کرده، بسیار آسیبپذیر است. تلنگر کوچکی مثل استفاده از ابزار نوکتیز برای یادگاری نوشتن روی آن شاید به فروپاشی بنا منجر نشود اما همینکه باعث خدشهدار شدن گچ آن یا افتادن یک کاشی و آجر شود، آسیب جبرانناپذیری بهشمار میرود.
شاید بگویید پس اینوسط مرمتگرها چه کارهاند؟ در بحث آثار تاریخی، حفاظت از مرمت بسیار مهمتر است. ما باید آثار را همانطور که هستند، حفظ کنیم چون مرمت با آسیب همراه است. تعجب کردید؟ خب بنا سالها پیش با ملاط بومآورد زمان و منطقه خودش ساخته شده است و ما در مرمت، از ملاط زمان خودمان استفاده میکنیم که عمدتا هم شیمیایی هستند. این ناهماهنگی بین ماده اضافهشده و مصالح اصلی، باعث کوتاه شدن عمر اثر میشود.
تکیه دادن به ابنیه تاریخی و بالارفتن از آنها برای خود بازدیدکنندهها هم خطرآفرین است. بنایی که چند صد سال عمر دارد و درمعرض فرسایش بوده، حتی اگر ظاهرا سرپا باشد، آسیبهای درونی دارد که ممکن است باعث سقوط شود.
چرا نباید به بناهای تاریخی هجوم ببریم؟
ابنیه تاریخی مثل آدمهای مسنی هستند که در زندگی مسیری طولانی را طی کرده و آنقدر بالاوپایین دیدهاند که حالا حسابی خستهاند و میخواهند آرامش داشته باشند. مادربزرگ شما حوصله دارد یکروز تمام میزبان همه بچهها و نوهها باشد، با همه سروصداها و بریز و بپاشهایشان؟ خب البته از این دیدار خوشحال میشود ولی روند عادی زندگیاش بههم میخورد و خستهترش میکند. آثار و ابنیه تاریخی هم خستگی سال های طولانی را با خود دارند و رفتارهای ما به آنها شوک وارد میکند.
هجوم جمعیت که درنتیجه آن تعداد نفس کشیدنها و بالطبع رطوبت محیط را افزایش میدهد و با سروصدای زیاد همراه است، به ابنیه تاریخی آسیب میرساند. رطوبت، حرارت، نور زیاد و سروصدا شوکهایی هستند که در طولانیمدت اثر مخرب دارند.
هجوم جمعیت باعث میشود بازدیدکنندگان به یکدیگر و به دیوارهها و تزیینات بنا برخورد کنند و به پی آن فشار بیاید. بنابراین حتی اگر در بازدیدهایتان به قانونی برنخوردید که وادارتان کند گروهگروه به بنا وارد شوید، خودتان این نکته را رعایت کنید. در موزهها هم هجوم جمعیت، خطر برخورد به استندهای نگهدارنده آثار را پیش میآورد.
حافظان حواسجمع میراثمان باشیم
پروژههای نمایشی و بلاگرهای گردشگری چطور به آثار و ابنیه تاریخی آسیب میزنند و ما چه میتوانیم بکنیم؟
حالا که از بناها و آثار تاریخی عکاسی نمیکنیم، روی آنها یادگاری نمینویسیم، بهشان تکیه نمیدهیم، فتحشان نمیکنیم و با سروصدا و شلوغی بهشان شوک وارد نمیکنیم، نقشمان را در حفاظت از آنها ایفا کردهایم؟ البته که رعایت این ملاحظات، خوب و ضروری است اما کافی نیست. میراث ما، این پیران سرد و گرم چشیده روزگار که تاریخ، هویت و فرهنگمان را در دلشان نگه داشتهاند، بیش از اینها به مراقبت نیاز دارند. بهویژه آن که بهنظر میرسد عدهای، عامدانه یا ناآگاهانه کمر به نابودی آنها بستهاند. درست است که وقتی از آثار و ابنیه تاریخی حرف زده میشود، پای نهادهای دولتی مرتبط به میان میآید که مشخصا وظیفه دارند آنها را حفاظت و مرمت کنند اما اگر این نهادها کارشان را بهدرستی انجام ندهند، تکلیف چیست؟ اگر حافظان قانونی میراث ما در جلب توجه عمومی به اهمیت آن، ناکارآمد باشند و اگر با متعرضان به این میراث برخورد درست و بازدارنده نداشته باشند، ما حافظان معنوی، کار خودمان را انجام خواهیم داد. چطور؟
کارزار حفاظت از تاریخ و فرهنگ
چندسالی است رسم نامبارک اجاره دادن اماکن تاریخی به پروژههای نمایشی در کشور ما جاافتاده و قربانی هم کم نداشته است؛ اواخر دهه 80 یک سریال تلویزیونی پربیننده در جریان فیلمبرداری، به دو نقشبرجسته تختجمشید، آسیب زد؛ عمارت «مستوفیالممالک» که در اواخر دهه 90 ، لوکیشن یک سریال تلویزیونی بود، بهراحتی تغییر رنگ داده و بخشهایی از آن دستکاری شد و یک گروه فیلمبرداری، لوستر نفیسی را در کاخ نیاوران شکست. چندوقت پیش هم یک پروژه سینمایی شروع به ساختوساز در باغ «عفیفآباد» شیراز کرد، اینبار اما کارزاری برای توقف این پروژه راه افتاد. شیرازیها که تعرض به عفیفآباد ثبت ملیشده را تاب نیاوردند، اعتراضشان را خطاب به وزارت میراث فرهنگی و استاندار فارس اعلام و مردم از سراسر کشور پای این اعتراض را امضا کردند. مدتی بعد خبر رسید که کارگردان اثر تعهد داده است که سازهها را به مکان دیگری منتقل کند به رغم آنکه پیشتر ادعا شدهبود ساختوساز در محوطه باغ با مجوزهای رسمی انجام شدهاست. بنابراین حتی اگر نهاد و سازمانی بهسودای کسب درآمد، چوب حراج به میراث ملی بزند، ما میتوانیم مقابلش بایستیم یا دستکم تلاشمان را بکنیم. در همه کشور های دنیا، استفاده از ابنیه تاریخی بهعنوان لوکیشن آثار نمایشی پذیرفته نیست و نیاز به فیلمبرداری در مکانی قدیمی با شبیهسازی و دکور زدن برآورده میشود.
تذکر به مروجان فرهنگ غلط سفر
بهنظر میرسد الگوی غلط سفر رفتن، چیزی که در این پرونده سعی در اصلاحش داشتیم، اینروزها درحال فراگیر شدن است؛ بعضی از بلاگرهای گردشگری با عکسهای خوشرنگولعاب و روایتهای جذاب از سفرهایشان نقش زیادی در شکل دادن و دوام این الگو ایفا میکنند. ما خیلی وقتها مقصد، وسیله و رفتارمان در سفر را از آنها الگوبرداری میکنیم چون راهِ رفته، تضمینشده است و ریسک کمتری دارد غافل از اینکه فرهنگ اینستاگرامی سفر کردن خیلیوقتها خودش منبع خطر است. بالاتر نمونههایی از رفتارهای آسیبرسان آنها را برشمردیم اما قضیه همیشه به روشنیِ نابود کردن بقایای یک اسکلت تاریخی نیست که بتوانیم اشتباه بودنش را بهسادگی تشخیص بدهیم.بسیاری از بلاگرهای بیاعتنا به فرهنگ بومی، هنجارهای خودشان را در پوشش و سبک زندگی به مقصد تحمیل میکنند؛ از ساکنان بومی بهویژه کودکان عکاسی و فیلمبرداری میکنند و با انتشار عکس و فیلم آنها به بهانههایی مثل آگاهیرسانی درباره شرایط زندگیشان، آبرو و حریم خصوصی آنها را به خطر میاندازند. خیلی از بلاگرهای گردشگر مدنظر ما از آنجایی که غالبا آموزشی در زمینه گردشگری ندیدهاند، رفتارهای نادرستی را که در این پرونده برشمردیم، مرتکب میشوند و از آن جایی که به واسطه تعداد زیاد دنبالکنندگانشان، صاحب پایگاه و جایگاهی اجتماعی قلمداد میشوند، به عادیسازی مواجهه طلبکارانه با آثار و ابنیه تاریخی دامن میزنند. کمترین کار، دنبال نکردن افرادی است که در آنها رفتارهای آسیبرسان را تشخیص میدهیم و در گامی مسئولانهتر میتوانیم اشتباهاتشان را محترمانه به آنها گوشزد کنیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
قهرمانی استقلالتهران از سه هفته مانده به پایان لیگ بیستویکم قطعی شد و حالا آنها در آستانه ثبت چند رکورد هیجانانگیز مانند کمترین گل خورده، شکست ناپذیر بودن در طول یک فصل و. .. هستند. درباره جشن قهرمانی هم گفته شده که اگر سقوط پدیده قطعی شود (این مطلب قبل از مشخصشدن نتیجه این بازی نوشته شده است)، این مراسم با حضور تماشاگران این تیم در روز دوشنبه برگزار خواهد شد، در غیر این صورت ورزشگاه آزادی در روز پنجشنبه میزبان طرفداران تیم آبیپوش پایتخت میشود. در خصوص قهرمانی تیم استقلالتهران در لیگبرتر امسال، تبیینها و تحلیلهای متعددی از منظر فنی و روانی ارائه شده است. در این مطلب بررسی خواهیم کرد چه درسهایی از عملکرد یک ساله این تیم میتوان گرفت و در زندگی به آنها برای موفقشدن عمل کرد.
برنامه، برنامه و برنامه
شاید اگر بتوانیم به گذشته برگردیم و از آن چه در ذهن «فرهاد مجیدی» در آن مقطع میگذشت باخبر شویم، احتمالا یک چیز از همه پر رنگتر است؛ برنامه و نقشه راه. شاید خیلی از تصمیمهایی که ما در زندگی خود میگیریم، خیلی از برنامههایی که قصد داریم در مدت مشخصی انجام دهیم و هدفهایی که دوست داریم به آنها برسیم، تنها به این دلیل شکست میخورند که هیچ برنامه و نقشه راهی برای آنها تصور نکردهایم. درست مانند یک سفر که شما برای تمام اجزای آن، از زمان حرکت تا برنامههای تفریحی و اسکان و مانند اینها برنامهریزی میکنید و چنین سفری قطعا لذتبخشتر خواهد بود. فرهاد مجیدی با خریدهای هوشمندانه در ابتدای فصل، اعتماد به بازیکنان جوانی مثل امیرحسین حسینزاده و. .. نشان داد که این قهرمانی با برنامهریزی محقق شده است.
حرکت به سمت خواستهها براساس داشتهها
ممکن است ما برنامهریزی داشته باشیم ولی شکست بخوریم. این جاست که باید توجه کنیم آیا هدف و برنامهای که طراحی کردیم، متناسب با توانمندیهای ما بوده یا خیر؟ در تیم فرهاد مجیدی تغییرات متعددی رخ داد. یکی از ایرادهای فنی که بارها به این تیم وارد میشد، زیبا بازی نکردن بود. اما فرهاد مجیدی بین بازی زیبا و امتیاز گرفتن، دومی را انتخاب کرد چراکه احتمالا شرایط را برای این که بخواهد هم به بازی زیبا و هم امتیازگیری توجه داشته باشد، مناسب ندیده است. اشتباهی که در طرف مقابل در تیم سپاهان و محرم نویدکیا به وضوح دیده شد که امتیازات زیادی را در عین بازی زیبا از دست داد. باور به این که محدودیتهایی در ما وجود دارد که اجازه نمیدهد عملکرد عالی در روال زندگی داشته باشیم، هیچگاه نشانه ضعف نیست و بر عکس بیانگر هوشمندی در یافتن مناسبترین مسیر برای پیشبرد اهداف است.
مشورت با خردمندان، بیتوجهی به مغرضان
نکته مهم دیگر این که «مجیدی» در این راه به نقشه و هدف خود ایمان داشته و در کنار بهرهگیری از نظرات ارزشمند دستیاران و افراد قابل اعتماد، ذهن خود را از تمامی هجمهها و انتقادات گاه مغرضانه دور نگه داشته است. یکی از بزرگترین معضلات ما در زندگی هم میتواند همین باشد که نظرات و انتقادات دیگران خیلی روی تصمیمها و اقدامات ما اثر سوء داشته باشد. برای حل چنین معضلی باید ابتدا در خصوص برنامهای که برای هدف خود طرحریزی کردهایم، به قطعیت و ایمان کامل برسیم. یعنی علاوه بر این که مبتنی بر توانمندیها و داشتهها طراحی نقشه راه داشته باشیم، ذهنیت خود را به این باور برسانیم که برای من، رسیدن به این هدف اولویت زیادی دارد، آن قدر که منفیبافی دیگران نمیتواند خللی در انگیزه من ایجاد کند. برای درک این مسئله، بد نیست سری به نظرات بعضی کارشناسان و پیش کسوتان این تیم در روزهای پایانی فصل گذشته بزنید.
تمرکز و ناامید نشدن
در سالهای قبل که تیم رقیب یکه تازی میکرد، استقلال در بزنگاههای مهم قافیه را به رقیب واگذار میکرد و نتیجهاش هم از دستدادن قهرمانی بود اما ناامیدی باعث نشد که این تیم دست از تلاش بردارد. همچنین امسال مجموعه استقلال بنا را بر تثبیت آرامش گذاشتند. مدیرعامل و اعضای هیئت مدیره کار خودشان را انجام میدادند و تمرکز فرهاد مجیدی و کادر او صرفا معطوف به درون زمین و رقابتها بود. یکی از مهمترین عوامل ناکامی افراد در رسیدن به خواستهها، نداشتن نظم و درهم ریختگی اوضاع آنهاست. زمانی موفقیت در دسترس است که در یک مجموعه، هر عضو به درستی در جای خود قرار گرفته باشد و هر کس در راستای مسئولیت خود در سیستم ایفای نقش کند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سید خلیل سجادپور- جوانی که در یک جنایت تکان دهنده، واحد آپارتمانی را به همراه سه عضو یک خانواده به آتش کشیده بود، در حالی سپیده دم روز گذشته در زندان مرکزی مشهد به دار مجازات آویخته شد که رقص شعله های مرگ در کابوس آتش نیز به پایان رسید.
به گزارش اختصاصی خراسان، حدود ساعت 3:30 بامداد بیست و سوم اسفند سال 95 بود که اهالی بولوار سازمان آب با مشاهده دود غلیظ و شعله های آتش که از یک ساختمان آپارتمانی در خیابان شهید اسفندیانی 12 زبانه می کشید، هراسان از خانه هایشان بیرون دویدند. مردی از پشت پنجره ساختمان شعله ور، وحشت زده دستانش را تکان می داد و از رهگذران و اهالی محل کمک می خواست اما کسی صدایش را نمی شنید. ماجرا هر لحظه وحشتناک تر می شد که ناگهان انفجاری مهیب رخ داد و مرد 44 ساله در برابر دیدگان شاهدان عینی به درون کوچه پرت شد. جیغ و فریادها، سکوت صبحگاهی را شکسته بود و شعله های آتش از پنجره بیرون می زد. دقایقی بعد در حالی امدادگران آتش نشانی به محل رسیدند که دیگر همه چیز خاکستر شده بود. مرد 44 ساله که بر اثر سوختگی و سقوط از ارتفاع، توان حرکت نداشت بلافاصله با کمک امدادگران به بیمارستان امام رضا(ع) انتقال یافت و تلاش کادر درمان برای نجات وی از مرگ آغاز شد.
از سوی دیگر زمانی که نیروهای آتش نشانی وارد واحد آپارتمانی شدند ناگهان اجساد مادر و دختری مقابل چشمان شان قرار گرفت که بر اثر سوختگی و استنشاق دودهای سمی ناشی از آتش سوزی خفه شده بودند. بنابرگزارش خراسان، با انتقال اجساد مادر 40 ساله و دختر 7 ساله اش به پزشکی قانونی، تحقیقات قضایی توسط قاضی علی اکبر احمدی نژاد (بازپرس ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه) ادامه یافت. در بررسی های میدانی مقام قضایی، ظرف پلاستیکی آغشته به بنزین و یک عدد فندک کشف شد که کنار در واحد آپارتمانی افتاده بود. با لو رفتن آتش سوزی عمدی که به جنایتی هولناک انجامید، بی درنگ قاضی وقت شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد عازم بیمارستان شد و به تحقیق از مرد 44 ساله پرداخت چرا که طبق نظر پزشکان اوضاع جسمی او وخیم بود و احتمال داشت با مرگ این مرد، برخی از اسرار این جنایت پشت پرده باقی بماند. مرد مصدوم در میان اظهاراتش به ماجراهایی اشاره کرد که سرنخ مهم این پرونده جنایی شد. او گفت: از مدتی قبل توسط فردی ناشناس تهدید می شدم به گونه ای که یک بار روی خودروام اسید پاشیدند و یک بار هم خودرو را از مقابل منزلم ربودند که در چند خیابان بالاتر رها کردند و ...
گزارش خراسان حاکی است: در حالی که تحقیقات میدانی به روز بعد کشید، گروه ویژه ای از کارآگاهان پلیس آگاهی به سرپرستی کارآگاه سلطانیان (افسر پرونده) و با راهنمایی های سرهنگ غلامی ثانی(رئیس وقت اداره جنایی آگاهی)، دامنه بررسی های تخصصی را به موضوعات اجتماعی و اخلاقی گسترش دادند.کنکاش های غیرمحسوس کارآگاهان ریشه این آتش بازی مرگبار را به برخی مسائل عاطفی و مالی گره زد. به همین دلیل در میان سه مظنونی که با اعضای خانواده مقتولان ارتباط داشتند، نقش جوان 27 ساله ای به نام «شهاب» پررنگ تر شد چرا که او همکار «س» (زن 40 ساله) در یک شرکت دولتی بود و با آن زن روابط مالی نیز داشت.
از سوی دیگر هم مرد 44 ساله (مصدوم) مدعی شد که فرد ناشناس از تلفن عمومی با وی تماس گرفته و ادعا کرده است که همسرت سبب همه این حوادث است! به همین دلیل من با همسرم اختلاف پیدا کردم. این درحالی بود که همسرم نیز به من سوء ظن داشت و این مسائل به بروز اختلافات بین ما دامن می زد.
براساس این گزارش، با مشخص شدن ردپای «شهاب» در زندگی شاهرخ و همسرش، بلافاصله گروه عملیاتی کارآگاهان با نظارت مستقیم سرهنگ حمیدرضا رزمخواه (رئیس پلیس وقت آگاهی خراسان رضوی) وارد عمل شدند و با کسب مجوزهای قضایی، این جوان 27 ساله را در منطقه نخریسی مشهد به دام انداختند. با انتقال وی به مقر انتظامی، تحقیقات با شیوه فنی در حضور مقام قضایی ادامه یافت تا این که «شهاب» وقتی انکارهایش را بی فایده دید و در برابر اسناد و شواهد محکم قرار گرفت به ناچار لب به اعتراف گشود و راز این جنایت وحشتناک را فاش کرد. او گفت: ما با یکدیگر همکار بودیم. «س» خیلی از زندگی مشترک خود ناراحت بود و مدام با من درد دل می کرد.من هم که یک جوان مجرد بودم و نمی توانستم برخی از مشکلات خانوادگی را درک کنم، کینه عجیبی از شوهر «س» به دل گرفتم و از او متنفر شدم! «شاهرخ» (مصدوم) یک منزل مجردی داشت که بیشتر اوقات به آن جا می رفت. من هم یک روز خودرواش را از مقابل همان منزل مجردی به سرقت بردم و چند کوچه بالاتر رها کردم تا شاید به خودش بیاید. از سوی دیگر هم تحت تاثیر عواطف احساسی قرار گرفته بودم تا این که روز قبل از حادثه آتش سوزی «س» (همسر شاهرخ) به من گفت: چون به همسرم مشکوک هستم که با یک زن دیگر ارتباط دارد،همواره نگرانم که امشب شوهر آن زن غریبه به منزل ما بیاید و همسرم را کتک بزند! متهم این پرونده ادامه داد: به همین دلیل «س» از من خواست تا اطراف منزل آن ها کشیک بدهم و من فقط به این دلیل در آن ساعت بامداد به خیابان اسفندیانی 12 رفتم اما با دیدن دودهای غلیظ از آن جا فرار کردم و به خانه خودم در اسفندیانی 4 رفتم.
براساس گزارش خراسان، در ادامه بازجویی ها، کارآگاهان به بازرسی منزل «شهاب» پرداختند و با کشف مقداری طلا و سکه دریافتند که فاکتور سکه و طلاها به نام «س» (مقتوله) است. از طرف دیگر بررسی های بیشتر نشان داد که او طلاها را به سرقت برده و اختلافات مالی نیز با همکارش (مقتوله) دارد که به اختلاف آن ها برای ضمانت تسهیلات بانکی برمی گشت بدین گونه که متهم از پرداخت اقساط وام بانکی خودداری می کرد که زن 40 ساله آن را ضمانت کرده بود. بالاخره پس از 24 ساعت بازجویی های تخصصی در نهایت«شهاب» به آتش زدن منزل شاهرخ اقرار کرد و گفت: ظرف بنزینی را که از قبل به آن واحد ساختمانی برده بودم ،در آن ساعت بامداد برداشتم و از زیر در داخل منزل آن ها ریختم، فقط می خواستم در واحد آپارتمانی را آتش بزنم ولی ناگهان شعله ها زبانه کشید و همه منزل آتش گرفت. من هم که ترسیده بودم از آن جا فرار کردم.
گزارش اختصاصی خراسان از مراحل دادرسی این پرونده جنایی حاکی است، هنوز تحقیقات تکمیلی در این حادثه هولناک ادامه داشت که تلاش های کادر درمان برای نجات شاهرخ (مصدوم حادثه) به نتیجه نرسید و او هم بر اثر عوارض ناشی از صدمات وارده جان سپرد. با مرگ وی، تنها بازمانده این خانواده پسری نوجوان بود که شب قبل از وقوع جنایت به سفر کاروان راهیان نور رفته بود.
به همین دلیل پرونده مذکور از اهمیت ویژه ای برخوردار شد و پس از انجام بازسازی صحنه جنایت و تکمیل تحقیقات به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد. «شهاب» (جوان 27 ساله) در جلسات دادگاه که به ریاست قاضی مجتبی علیزاده (رئیس وقت شعبه پنجم دادگاه) برگزار شد، تلاش کرد باز هم با داستان سرایی های دیگر اظهارات قبلی خود را انکار کند اما وقتی در برابر سوالات تخصصی مقام قضایی قرار گرفت به تناقض گویی پرداخت و در نهایت هم ارتکاب قتل سه عضو یک خانواده را پذیرفت. بنابراین گزارش، قضات باتجربه دادگاه نیز پس از بررسی دقیق محتویات پرونده و اعترافات متهم در مراحل دادرسی رای به 3 بار قصاص نفس دادند که این رای در دیوان عالی کشور نیز مهر تایید خورد و پرونده برای اجرای حکم به دادسرای عمومی و انقلاب مشهد بازگشت.
گزارش خراسان حاکی است: پس از طی مراحل قانونی و فراهم شدن تشریفات و مقدمات اجرای حکم که با صدور دستوری از سوی معاون دادستان مرکز خراسان رضوی صورت گرفت، «شهاب» که اکنون جوانی 32 ساله بود سپیده دم روز گذشته در زندان مرکزی مشهد پای چوبه دار رفت و با نظارت و حضور قاضی با تجربه اجرای احکام و دیگر مسئولان ذی ربط، در حالی به مجازات رسید که رقص شعله های مرگ در کابوس آتش نیز پایان یافت تا قصه تلخ دیگری برای «عبرت آموزی» از این ماجرای وحشتناک در اذهان باقی بماند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تصاویری از پوستر و نمایی از فیلم «عنکبوت مقدس» منتشر شد که به خاطر توهین به امام رضا(ع) خشم کاربران را به همراه داشت. در نمایی از این فیلم و همچنین پوستر تازه منتشر شده آن نام فیلم یعنی عنکبوت مقدس روی تصویر مشهد با مرکزیت حرم مطهر امام رضا(ع) نمایش داده می شود و این حس را به مخاطب القا می کند که گویی در حال تماشای یک تار عنکبوت بزرگ است. فعالان فرهنگی و رسانهای در واکنش به این اتفاق و اهانت این فیلم به ساحت مقدس حضرت رضا(ع) که عزیزترین داشته و باور مردم ایران و شیعیان است، اعتراض خود را نشان دادند. آذری جهرمی وزیر پیشین ارتباطات هم با انتشار تصویری از حرم حضرت رضا(ع) و نوشتن مصرعی از شعر محمد حسین ملکیان به این اتفاق واکنش نشان داد. دانیال معمار سردبیر همشهری در توئیتی نوشت: «از دادن جایزه به امیرابراهیمی خوشحال هستید؟ ضد دینی بودن فیلم «عنکبوت مقدس» به کنار، با ضد ایرانی بودنش چطور کنار آمدید... .» سیدمهدی دزفولی فعال رسانه ای نیز نوشت: «فیلم عنکبوت مقدس متاسفانه فیلمی کاملا ضد ایرانی و ضد اسلامی هست و توجیه کننده احساسی برای تحریم های بیشتر ایران. متاسفانه ایرانیانی که از این دست اقدامات حمایت یا در این کارها مشارکت می کنند، تسهیل کننده فشار بیشتر بر مردم و کشور هستند.» همچنین تبریک محمدعلی ابطحی به بازیگر این فیلم برای گرفتن جایزه کن با واکنش تند برخی کاربران مواجه شد. حامد عسگری از چهرههای فرهنگی با انتشار یک استوری نوشت: «امام رضا(ع) مهربانتر از این حرفاست که برشما غضب بگیرد، من هم فحش و توهینی نمیکنم. مهربانترین آقای جهان را خیلی ارزان فروختید.» کاربر دیگری با اشاره به تحریف های جدی در روایت ماجرای قتل های موسوم به قتل های عنکبوتی سعید حنایی این فیلم را تلاشی برای ارتباط دادن مذهب بااین قتل ها و فاقد ارزش استنادی و حتی سینمایی دانست.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.